دفتـــــــــــرهای بیــــــــــدار

بازگشت به صفحه قبل

 

فرهنگ و ارزش‌های سوسیالیستی

جیمز پتراس1

برگردان: بابک پاکزاد

بحث پیرامون فرهنگ و ارزش‌های سوسیالیستی، با بحث درباره علایق و ارزش‌های روشن‌فکران سوسیالیست آغاز می‌شود. ارزش‌ها به دو شیوه، درک و فهمیده می‌شود: به عنوان بیان کتبی و شفاهی ایده‌آل‌ها و به عنوان اعمال و کنش‌ها در زندگی روزمره و فعالیت سیاسی. این تمایز به چندین دلیل، بسیار مهم و ضروری است. برای نمونه، در جهان کنونی ایالات متحد و اتحادیه اروپا به بهانه دفاع از «ارزش‌های دموکراتیک»، به فعالیت‌های نظامی‌شان مشروعیت می‌بخشند. این جا «ارزش‌ها» هم‌چون یک ایدئولوژی برای پوشاندن چهره استثمار عمل می‌کند. بهترین نشانه و محک معیارهای ارزشی، عمل است. ارزش‌ها تنها می‌تواند در رفتار واقعی دولت‌ها، ملت‌ها، طبقات و افراد محک بخورد.                                                              

تاریخ به ما آموخته است، که ارزش‌های برخی روشنفکران چپ با اعمال‌شان در تناقض قرار دارد و یا با تغییر موقعیت اجتماعی و سیاسی‌شان تغییر می‌کند. روشنفکرانی که در نظریه و بعضی اوقات در عمل عدالت‌خواه و مدافع ارزش‌های دموکراتیک هستند، وقتی در ساختار قدرت قرار می‌گیرند، اعمال‌شان مبنی بر ارزش‌های سوسیالیستی، با موقعیت اجتماعی، مزایای مادی و جایگاه‌شان در قدرت، در تضاد قرار می‌گیرد.               

تمایز میان کار ذهنی و یدی، یک منبع مهم تمایزات طبقاتی به شمار می‌رود که می‌تواند در جامعه سوسیالیستی بازتولید شود. در جنبش‌های اجتماعی و سیاسی، روشنفکران، دانش را به انحصار خویش درمی‌آورند و با تعامل میان خودشان، یک سلسله مراتب تصمیم‌گیری، بر مبنای نخبگان آگاه و توده‌های ناآگاه خلق می‌کنند. شیوه تربیت روشنفکران چپ، عامل تعیین‌کننده‌ای در این امر محسوب می‌شود که آیا در دوره بعد از انقلاب، یک فرهنگ سوسیالیستی ظهور خواهد کرد یا یک جامعه طبقاتی جدید؟ تمایز اصلی، میان روشنفکران پشت میزنشین و روشنفکران در صحنه اجتماعی است. روشنفکران در صحنه، در بافت کار و زندگی کارگران و کشاورزان آموزش می‌بینند و روشنفکران پشت میزنشین در دانشگاه‌ها یا مراکز بورژوایی شهری.

 معنای روشنفکر در صحنه اجتماعی چیست؟ روشنفکر در صحنه، یعنی چکمه‌هایتان را گلی کنید، با مگس‌ها و حشرات موذی دست و پنجه نرم کنید، از ظرفی مشابه با دیگران غذا بخورید، به پرسش‌ها گوش دهید، انتقادات را قبول کنید، نظریه‌ها را با زندگی کارگران تطبیق دهید و در حین دفاع از اصول، دگرگونی‌ها را بپذیرید.

در یک جامعه سوسیالیستی، ارزش‌ها رابطه دیالکتیکی با منافع اجتماعی و اقتصادی دارند. محل سکونت، تجهیزات و تسهیلات تفریحی، بهداشت، آموزش، ورزش، فعالیت‌های فرهنگی و درآمد کافی، در دسترس همگان و به شکلی برابر میان همه توزیع و تقسیم شده است. برابری فرصت‌ها و شرایط مادی، ارزش بنیادی جامعه سوسیالیستی است.

ارزش‌های سوسیالیستی، مواردی چون: تعاون، بخشندگی، خلاقیت فردی و جمعی، عظمت و عزت فردی و همبستگی در خانواده، محله، طبقه و ملت را شامل می‌شود. مسئوولیت در اجرای کار و وظایف اجتماعی، و مشارکت فعال در شوراهای محلی و محل کار، منافع اقتصادی و اجتماعی را هدایت می‌کند. بنابراین منافع طبقاتی، محتوای آنی یک جامعه سوسیالیستی را تعریف می‌کند. در حالی که ارزش‌ها، روش‌ها و جهت و روحی را که در پی‌گیری آن منافع مد نظر است، هدایت می‌کند.

یک انقلابی، در جامعه سوسیالیستی با اعمالش در زندگی روزمره، کار، محل، خانواده و ملت و روحی که با آن این اعمال متحقق می‌شود، تعریف می‌شود. کنش در زندگی روزمره در معنای انجام وظایف رضایت‌بخش و مورد توافق جمع، هم در کیفیت و هم در کمیت است. کنش به معنای این است که با کارگران، همسایگان  و اعضای خانواده در انجام کارهای روزمره به شیوه‌ای عادلانه سهیم شویم. کنش در معنای مهربانی و مراقبت برای افراد ناتوان و انضباط و سخت‌گیری شدید در برابر متخلفان ضداجتماع (دزدها، کلاه برداران و....) و مجازات جنایتکاران است. عشق و هم‌دردی نسبت به کسانی که در رابطه‌ای عمیق و عاطفی با شما سهیم می‌شوند و نفرت و دشمنی نسبت به قدرت‌های امپریالیستی که جوامع سوسیالیستی را فتح، اشغال و نابود می‌کنند.                                        

یک انقلابی، کسی است که جامعه سوسیالیستی را متحول و کنش‌ها و ایده‌ها را در بافت در حال دگرگونی، از نو تازه کند. جامعه سوسیالیستی پویا است. نه تنها از جامعه سرمایه‌داری سر برمی‌آورد، بلکه از مرحله ابتدایی «مبارزات قهرمانانه»، به مرحله «نهادینه سازی و به فراسوی آن» گذر می‌کند. معیارهای جدید برای فرد، خانواده و فرهنگ، علایق و ارزش‌ها ظهور یافته و ممکن است، با کنش‌های نهادینه ابتدایی در تعارض درآیند. نه باید تنش‌ها و تعارضات منکوب شود و نه باید معیارهای جدید، بی هیچ نگاه انتقادی مورد قبول واقع شود. یک انقلابی، باید در شوراهای باز و آزاد پیرامون خانواده، جنسیت، سن و سال و نشانه‌های جدید به بحث بپردازد و در عین حال هسته ضروری و مهم ارزش‌های برابری‌خواهانه را حفظ و دموکراسی و مالکیت جمعی بر ابزار تولید را با هم درآمیزد...

ساختن یک مبارز انقلابی، بر مبنای ارزش‌های انسانی، از طریق نمونه، امکان‌پذیر است، نه موعظه. هنگامی که رهبران، همبستگی را تعلیم می‌دهند، اما دو دستی به امتیازات خود می‌چسبند. آن‌ها در میان توده‌ها بدگمانی نسبت به طبیعت بشر را ترویج می‌کنند. روشنی عملی و ایدئولوژیکی رهبران، عنصری کلیدی است. نکته دوم، گسترش کنش‌های انقلابی از حوزه عمومی، به حوزه خصوصی و خانه و خانواده است. یک مبارز برزیلی شکایت می‌کرد. «شوهران ما در جامعه چه گوارا هستند و در خانه پینوشه».                      

ارزش‌های انسانی نه فقط از طریق عمل، بلکه از طریق بحث‌های آزاد، مطالعه تجربیات گذشته و خواندن متن‌هایی درباره موضوع مورد بحث نیز آموخته می‌شود. عمل به ارزش‌های انسانی، با پارامترهای روابط طبقاتی و مبارزه طبقاتی تعریف می‌شود. اولویت نخست آن است که در میان رفقا، خانواده و دوستان، انسانی رفتار کنید و در برابر عدم انسانیت استثمارگران مقاومت کنید. انسان‌گرایی بی‌جا، می‌تواند تجاوز را تشویق و بافت روابط اجتماعی را نابود کند. انسان‌گرایی، باید با موضوع حفظ رژیم سوسیالیستی و زندگی و معیشت نسل امروز و آینده، هماهنگ و تنظیم شود. انسان‌گرایی جهانی و بی طبقه، جامعه جدید سوسیالیستی را فاقد آنتاگونیسم خشن تصور و استنباط می‌کند. 

در درون مرزهای جامعه سوسیالیستی، ارزش‌های انسانی، در مدارس، خانواده‌ها و رسانه‌های جمعی آموخته می‌شود. ارزش‌های انسانی، از طریق داستان‌های کودکانه، کارتون‌های تلویزیونی و ورزش آموزش داده می‌شوند. ارزش‌های انسانی، با تخصیص بودجه برای معلولین، کودکان و سالمندان بیش‌ترین تجلی را در بودجه‌های دولتی پیدا می‌کند. انگیزه‌ها و پاداش‌های سمبلیک در جمع همسایگان، محیط کار و در سطح ناحیه و کشور به عنوان نمونه، رفتارهای انسان‌گرایانه جمعی را تشویق و تقویت می‌کند.

اقدام‌های انسان‌گرایانه فردی، در شرایط خاص و بحرانی، باید در نظر گرفته شده، تقدیر شود، اما آن چه اهمیت بیش‌تری دارد، وقوع روزمره عمل‌های انسانی و انسان‌محورانه‌ای است که فرهنگ انسان‌گرایان را خلق می‌کند. در حالی که رفتار انسان‌گرایانه، برای جامعه سوسیالیستی امری محوری است، خلاقیت فردی، رقابت، کیفیت اجرای امور و حق جا و زمان برای استراحت، نیز اموری مهم محسوب می‌شوند. افراد سوسیالیست، قدیسانی نیستند که همیشه و در هر کجا خود را وقف انسان‌گرایی کنند. نویسندگان با هم بر سر بهبود کیفیت آثارشان رقابت می‌کنند، دوندگان برای پیروزی درمسابقه با هم رقابت می‌کنند. کارگران برای رفتن به ماهی‌گیری، وقت می‌گذارند و نه فقط برای کار در محیط کار یا دیدار از همسایگان، ایجاد همبستگی و ... همواره یک تنش میان «قداست» و «خودخواهی» وجود دارد که باید توسط افراد، به صورت نیاز انسان به انسان بودن از طریق همبستگی با دیگران در حین رفع نیازهای فردی، در نظر گرفته شود. انسان‌گرایی نمی‌تواند اجباری باشد، اما اقدامات ضدانسانی باید ممنوع شود. باید در جامعه سوسیالیستی، یعنی در جامعه‌ای که مردم در روابط اجتماعی از یکدیگر بیگانه نیستند، همبستگی و شهروندی آموخته، درونی و به بهترین وجه موجود تمرین شود. در نظام سرمایه‌داری، مردم زیاد کار می‌کنند و اندک از محصول کارشان بهره‌مند می‌شوند. نخبگان سخن می‌گویند و توده‌ها گوش می‌دهند. شعارها جای بحث‌ها و تحلیل‌ها را گرفته‌اند. در نظام سرمایه‌داری ارزش‌های انسانی در فضا و زمان‌های معینی بروز پیدا می‌کنند. در حالی که ارزش‌های غیرانسانی، اعمال هر روزه محسوب می‌شوند.                                                                             

برخی دلایل قوی، برای باور به امکان زندگی در یک جامعه سوسیالیستی وجود دارد. اول از همه به دلیل این که حتی در جامعه کنونی، نمونه‌هایی از کنش‌ها و ارزش‌های سوسیالیستی را در بافت‌های سیاسی متنوع مشاهده و تجربه می‌کنیم. در زندگی روزمره، الگوهای بی شماری از همبستگی در میان کشاورزان و طبقه کارگر وجود دارد، که در آن همه در تقسیم منابع و اقدام مبتنی بر مشارکت و تعاون سهیم هستند. امروز جنبش‌های سیاسی- اجتماعی بسیاری در مقیاس وسیع وجود دارند که ارزش‌های جمع‌گرایانه را رشد داده و دموكراسی مشارکتی و توزیع عادلانه کالا و خدمات را تمرین می‌کنند. بذرهای جامعه سوسیالیستی را می‌توان در شورش مردمی و خودجوش بیکاران و طبقه متوسط در آرژانتین، در جنبش کشاورزان بی زمین در برزیل، جنبش‌های کارگری و کشاورزی در اکوادور، کلمبیا، بولیوی، پاراگوئه و در جنبش بومیان زاپاتیست، در چیاپاس مکزیک مشاهده کرد. همچنین جنبش‌های رشد یابنده ضدسرمایه‌داری و ضد‌جهانی‌سازی در اروپا و در مقیاس کم‌تر در آمریکای شمالی، به ارزش‌های سوسیالیستی شکل می‌دهند. در اروپا و در مقیاس کم‌تر در آمریکای شمالی، به ارزش‌های سوسیالیستی شکل می‌دهند. جنبش آگاهانه، ایدئولوژی‌های رقابت‌گرا و مصرف‌گرایانه، روزهای کاری طولانی، محیط کار استبدادی، تغدیه نامناسب و احزاب سیاسی مرسوم در نظام انتخاباتی را رد می‌کنند. هسته‌های کوچک جوامع سوسیالیستی را می‌توان درون تعاونی‌های MST در برزیل، جوامع زاپاتیست‌ها در چپاپاس و در منطقه آزاد شده کلمبیا یافت.

آنچه هم اکنون روشن است، این است که ارزش‌های سوسیالیستی باید در عمل آغاز شود و قبل از ظهور یک جامعه سوسیالیستی آموزش داده شود.                                                                                           سوسیالیسم یک فرآیند است نه یک واقعه: فرهنگ و ارزش‌ها، تعاملی مداوم میان فرد و جمع در حوزه‌های چندگانه زندگی را در طول زمان شامل می‌شوند. ما همه، از درون جامعه سرمایه‌داری بیرون آمده‌ایم و همه با درجات کم و زیاد زیر تآثیر فرهنگ و ارزش‌های سرمایه‌داری هستیم. مبارزات و جنبش‌ها، فضاهایی هستند که درون آن ارزش‌های سوسیالیستی فرا گرفته می‌شوند. اما آن‌ها نتایج خودکار و اتوماتیک فضاهای یاد شده نیستند. تحول در اشکال مالکیت، بافتی را برای تحول در روابط اجتماعی فراهم می‌کند و البته این در معنای آن نیست که تحول یاد شده به صورت خودکار پدید می‌آید. پرسش‌های مربوط به مسایل اجرایی، هدف‌ها، ساختار و اولویت‌های مالکیت جمعی، زمانی می‌تواند به جامعه سوسیالیستی منتهی شود، که جامعه‌ها تصمیم بگیرند ارزش‌های سوسیالیستی را به کار ببندند و آن را با خود بیامیزند. تحول روابط اجتماعی تولید، گام مهمی به سوی خلق نوعی سوسیالیسم خودگردان است. با این حال، روابط تولیدی تنها یک جنبه از روابط اجتماعی‌اند. تحول در حوزه‌‌های خانواده، نژاد، جنسیت و قومیت و روابط فردی به خودی خود ضروری هستند و هم چنین باید تضمین کرد که تمام گروه‌های اجتماعی در خودگردانی تولید، مشارکت داشته باشند.

امروزه این تحولات و مبارزات اجتماعی در جامعه، در مقیاس وسیع در درون فضاهای جنبش‌های سیاسی و اجتماعی و جوامع جمع‌گرا به وقوع پیوسته است. فرآیند خلق یک جامعه سوسیالیستی، بلندمدت و چالش برانگیز است. اما الگوهای اقدام جمعی، همبستگی، شوراهای محل کار و برابری جنسی در تجربه‌های زندگی روزمره، با تمام ویژگی‌های متناقضش دلیلی برای امیدواری است. ما تشنه اتوپیای سوسیالیستی چند متفکر نیستیم، بلکه خواستار جامعه‌ای سوسیالیستی هستیم که برخاسته از کنش‌های جمعی و ارزش‌های عدالت‌خواهانه‌ای که در مبارزات امروزمان تجربه می‌کنیم، باشد.  

 


 

1 جمیز پتراس، استاد جامعه‌شناسی دانشگاهای ایالات متحد و کارشناس جنبش‌های اجتماعی در آمریکای لاتین است.